دل شکسته

ساخت وبلاگ

امشب به امام رضا میگم باهات درو و دل کنم؟

بعد میگم خداییش، جان امام جواد، بگو شما غریب ترید یا من؟

من تو خونه خودم، شهر خودم، بین دوست و فامیلامون غریبم

شما همون موقع هم اگه کم یار داشتید حداقل یار بودن

نه اینکه دور از جون مگسان دور شیرینی...

بهتون گفتم روز نذری جز مامانم اینا و مادرشوهرم کسی نبود

برای چند تا همسایه بردم و دوست حسین و خودمون

....

دلم بد شکست وقتی دیدم با وجود اینکه گفتم نذری دارم همه رفتن سفر..

همونجا به امام رضا گلایه کردم گفتم آقا نذرم دل قبولی شما نبود که کسی قابل ندونست ما را؟

بعدا نوشت:

من از کسی گلایه ندارم یک موضوعی بین من و امام رضا هست که فکر میکنم هنوز ازم دلگیرند

و این اتفاق برای من شبیه یک نشونه بود که شاید اقا نذرم را قبول نکرده

نوشته شده در دوشنبه بیست و هفتم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 1:0 توسط اف.شین :

تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...
ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 45 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1402 ساعت: 0:37