تشییع جنازه

ساخت وبلاگ

امروز به معنای واقعی شلوغ بود

با اینکه اصلا این خانم را از نزدیک ندیده بودم و از همسرش هم دل خوشی نداشتم و میشه گفت ازش متنفر هم بودم ولی امروز جیگرم آتیش گرفت

برای بچه هاش، پدر و مادر و خواهرش

حتی برای همسرش

شاید برای ما مدیر خوبی نبوده ولی شنیدم همسر فوق العاده خوبی بوده و همین طور مرحومه هم زن خوبی بوده

از طرفی یک لحظه کوتاه فکر کردم اگه من جای این خانم بودم واقعا بچه هام بعد از من چی‌به سرشون می اومد؟

گریه کردم از ته قلبم برای همسر و خانواده اش

برای پسری که یک عمر با عذاب وجدان زندگی میکنه

برای پدری که کمرش شکست و مادری که نفسش بالا نمی اومد

و برای زنی که هنوز تو دنیا خیلی کارهای نیمه تمام داشت

خدا رحمتش کنه

نوشته شده در پنجشنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۲ ساعت 1:5 توسط اف.شین :

تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...
ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 43 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1402 ساعت: 21:34