روز سوم(آخر) روضه..

ساخت وبلاگ

از اولین روز به مامان گفتم یک روز را من بانی میشم

و دلم میخواد اون روز از حضرت امام سجاد خونده بشه

درست ِامام سجاد تو کربلا بیمار بودند ولی همین بیماری باعث شد بیشتر از سایرین اذیت بشن

از یک طرف داغ عزیزترین عزیزاشون، از طرفی کتک خوردن و آزار نوامیسشون و نهایتا اسارت و سختی های اون و رسوایی یزید کم نبود

خدا را شکر امروزم عالی بود

شلوغتر از هر روز

هر چی خسته تر میشم بهم بیشتر مزه میده

واقعا حس کسی را دارم که اربابش بهش توجه کرده و کار مهمی بهش سپرده

التماس دعا، حاجت هاتون روا تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...

ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 50 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 14:50