قرنطینه جدی...

ساخت وبلاگ

بینید من چقدر قرنطینه رو جدی گرفتم که حتی به وبلاگمم سر نمیزنم.. 

سلام؛

امروز روز خوبی نبود

نگرانی از بیماری مامان خودش عذاب دهنده است

خودمم علائمی مشکوک دارم

تب، سرفه، عطسه، سردرد و کمی هم سوزش گلو باعث شده نگران باشم

دقیقا چند روز از رفتن من به محل کار و عطسه عجیب (موقع عطسه ماسک رو کشید کنار و عطسه کرد)همکار کروناییم گذشته و همین باعث شده دلشوره بگیرم

همه اینها به کنار آمارها و خبرهای بد هم که مرتب حال آدمو میگیره

وزن لعنتی هم که گرم به گرم پدر آدمو در میاره تا بره پایین با ی کم استرس و ناپرهیزی یهوووو زحمات چند هفته رو به باد میده(بیشتر از نیم کیلو رو رفتم، در حالیکه هر دو روز صد گرم بتونم بیارمش پایین)...

خدایا دلم میخواد همه اینها خواب باشه بیدار شم خوابمو برای مامان تعریف کنم بخنده و تعبیر خوب کنه ...

امیدوارم زودتر تموم شه، دلم ماشین سواری میخواد 

 

تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...
ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 242 تاريخ : پنجشنبه 28 فروردين 1399 ساعت: 6:28