نامه نگاری

ساخت وبلاگ

نامه به کی؟

تو یه وبلاگ نوشته بود نامه به کودک درون

فکر کردم چالش بدی نمیتونه باشه..

 

ولی خب من حس میکنم روزگار کودک درونم رو پیر کرده

با

نامردیهاش ناعدالتی ها، سختی ها و کلا با چرخیدنهاش

حالا بنویسم

سلام کودک درونم

اولش منو ببخش که اصلا تو رو فراموش کردم و بچگی رو یادم رفته

و بعد

خوبی؟

سوال احمقانه ای بود

می دونم خوب نیستی

که اگه خوب می بودی من الان شبیه افسرده ها نبودم

کاش دوباره برگردی و شبیه قبلت بشی

قبل از ازدواج من بهتر بودی

شاید برای این بود که من وقت بیشتری برات داشتم

الان مجبورم به جای کودک درونم با کودکهای خودم بازی کنم

شایدم برای این بود که دوتایی می رفتیم جاهایی که دوست داشتی

الان مجبورم برم جاهایی که همسری دوست داره

اصلا نکنه برای این دلخوری که دیگه غذاهای مورد علاقت رو نمیپزم

به خدا مجبورم غذاهایی رو بپزم که بچه ها و همسرم دوست دارند

میدونی خیلی دلم میخواد باهام دوتایی شبیه قبل بریم تو تراس خونه مثل بید بلرزیم و ماه رو تماشا کنیم

نهایتش سرما میخوریم دیگه

ولی میترسم سرمای من بچه ها رو مریض کنه

ببین من ادم بدی نیستم تو رو هم فراموش نکردم

ولی بچه ها و همسر و پدر و مادر و ... و زندگی

بهم اجازه نمیدن باهات باشم

همشون معتقدند من بزرگ شدم

باید شبیه یک خانم باشم

بازم تو صبور باش

بالاخره یک روزی میاد که بچه ها بزرگ میشن میرن

یک روزی میاد که حسین از سفرهاش خسته میشه

و مامان و بابا دغدغه هاشون کم میشه

من اون روز دستت رو میگیرم و میریم جاهایی که دوست داری

شاید پیری من جوونی تو باشه

فقط صبور باش

صبوووور..

تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...
ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 257 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 21:44