تولد عشقی دیگر«قسمت شصت و سوم»

ساخت وبلاگ

خدای من، باورم نمیشه اون این حرفا رو در مورد من نوشته؟ یعنی اون دو تا چشم، چشمهای منه. آخه چرا من خنگ نفهمیدم که اون دوستم داره. خوب آخه اون هیچ وقت کاری نمی کرد که من بفهمم. اون اکثر مواقع با من تندی و خشونت باهام صحبت می کرد. اصلا بهتره همه یادداشتهاش رو بخونم. آره اونوقت می فهمم که کی عاشقم شده. و با این فکر رفتم به سراغ صفحه ای که  تاریخش مصادف بود با اومدنم سر کار.

 

یادداشت اول

امروز دوباره صبحم رو با اخم ها و شکاکی های مژگان شروع کردم. اول صبح گیر داده تو برای چی عطر می زنی؟ مگه با کسی قرار داری؟ من موندم از دستش چیکار کنم. ناسلامتی مدیرم نمی تونم که مثله شلخته ها برم سر کار. این عصبانیت تو محیط کارم هم خودش رو نشون داد وقتی مسعود گفت که همکار جدیدمون یک خانمه آنچنان جیغی سرش کشیدم که خودم هم خجالت کشیدم اما من می دونستم این یعنی دردسر با مژگان.کلی با مسعود بحث کردم اما با وجود تمام بحث ها نتونستم قانعش کنم. ظاهرا کارها تموم شده بود.

 

یادداشت دوم

امروز خانم عاشوری اومد سرکار و به هم معرفی شدیم ظاهرا خانم خوبیه اما نمی تونم بهش روی خوش نشون بدم نمی دونم چرا با دیدنش عصبی میشم حس می کنم این خانم برای من زیادی دردسرساز میشه و همین حس باعث شد از روز اول بینمون حس دشمنی به وجود بیاد. اما خداییش کارش حرف نداره امروز دو تا از مشکل ترین پرونده ها را جدا کردم و بهش دادم تا شاید بهونه ای گیر بیارم و بفرستمش بره اما اون خیلی دقیق و مرتب انجامشون داد بدون اینکه حتی بشه کوچکترین ایرادی از کارش گرفت.

 

یادداشت سوم

چند روزی از اومدن خانم عاشوری میگذره امروز به خاطر کوتاهی خانم صادقی تو کاراش واسه اینکه از همشون زهر چشم بگیرم مجبور شدم دروغ بگم که پرونده رو می خوام. بنده خدا خانم عاشوری مجبور شد بمونه و کارش رو تموم کنه .

من خیلی خودخواهم امروز فهمیدم در حالی که من این بیچاره رو به خاطر لجبازی نگه داشتم پسر یتیمش چشم به راهش بوده از دست خودم بیش از اندازه دلخورم. من هم دارم مثل مژگان تبدیل به یک بیمار روانی میشم. برای کاهش عذاب وجدان تصمیم گرفتم برسونمش آخه دیروقت بود و  ماشین گیر نیاورده بود مجبوری سوار شد اما وسطای مسیر پیاده شد می ترسید کسی براش حرف در بیاره. این دختر خیلی نجیبه. خدایا برای کار امروزم من رو ببخش.

تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»...
ما را در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : farzandaneman بازدید : 265 تاريخ : سه شنبه 7 خرداد 1398 ساعت: 8:00