تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم»

متن مرتبط با «روضه» در سایت تولد عشقی دیگر«قسمت هفتم» نوشته شده است

روز دوم روضه

  • دیروز اکثر عزاداران عذرخواهی کردند و گفتند فردا نمیتونیم بیایم.مامان خیلی ناراحت بودولی خب دیگه حضور که زوری نمیشهبا این وجود برای پذیرایی تدارک همون ۶۰ نفر دیروز را دیداما بعد از شروع دیدیم بیشتر از ۸۰ نفر اومدند که شاید فقط ۲۰ نفر از جمعیت دیروز بودنددوباره زنگ زدم بابا برای ۲۰ نفر دیگه پذیرایی تهیه کرد و آوردخدا را شکر امروزم خوب بودروضه حضرت سیدالشهدا و حضرت علی اکبر خونده شد*****نمیدونم چرا هر چی خسته تر میشم کم خواب تر میشمبا وجود اینکه دارم از بی خوابی میمیرم ولی نمیتونم بخوابم*****امروز به مامور کلانتری پریدم خیلی حرفها زدم ولی مهمش این بود, ...ادامه مطلب

  • روز سوم(آخر) روضه..

  • از اولین روز به مامان گفتم یک روز را من بانی میشمو دلم میخواد اون روز از حضرت امام سجاد خونده بشه درست ِامام سجاد تو کربلا بیمار بودند ولی همین بیماری باعث شد بیشتر از سایرین اذیت بشناز یک طرف داغ عزیزترین عزیزاشون، از طرفی کتک خوردن و آزار نوامیسشون و نهایتا اسارت و سختی های اون و رسوایی یزید کم نبود خدا را شکر امروزم عالی بودشلوغتر از هر روز هر چی خسته تر میشم بهم بیشتر مزه میده واقعا حس کسی را دارم که اربابش بهش توجه کرده و کار مهمی بهش سپردهالتماس دعا، حاجت هاتون روا, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها